شهیدمراد حسن محمودوند در بخشی از وصیتنامه خود آورده است «باید تا آخرین قطره خونى که در بدن داریم از وطن صیانت کنیم و نگذاریم دشمنان، اسلام را از ما بگیرند، باید از روحانیت مبارز پشتیبانى کنیم چون دشمن از روحانیت میترسد».
به گزارش استارتاپ زنان خلاق از همدان، «شهید» شاهد شهود عرفانی شد و نقش هر چه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد. «شهید» همان ستاره خاکنشین همیشه بیدار شبهای خون و آتش که تا لمس شعلههای بصیرت و حقیقت در مقتل عشق رزم عاشقانه کرد تا پیوندی ابدی در بزم عارفانه. عشق در منشور نور هشت هزار ستاره درخشان راه عاشقی، مأوای جاودانگیاش را به تصویر کشید تا درس استواری را در دل حادثه بر تارک تاریخ بنشاند. حالا میخواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستارهها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت… برگ سبزی تحفه درویش، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. ۵۰۶۹/ تبرک لحظاتمان با شهیدمراد حسن محمودوند بسم الله الرحمن الرحیم بهترین عمل مومن جهاد در راه خداست. رسول اکرم(ص) ما راضى به جنگ نبودیم و نیستیم ولیکن اگر کسى تعدى بکند دهانش را خرد میکنیم. (امام خمینى) ما برنده جنگ هستیم و هیچ تردیدى در این نیست، شکر خداى را که ارادهاش بر این بود که ما در زمان شخصى زیست کنیم که نامش روحالله و راهش جهاد و هدفش اسلام است، خدا را شکر که این توفیق را نصیبمان کرد در راهش به مبارزه علیه کفر بشتابیم. برادران و خواهران راه موفقیت اسلام و انجام وظیفه ما در راه مکتب بسته به فرمانبردارى از ولى فقیه است، ولایت فقیه قلب اسلام است و بدون شک چیزى که قلب نداشته باشد ارزشى ندارد، در راه هدف اسلام فقاهتى است و تبلورش را وجود علماى گرانقدرى چون امام خمینى و شهداى بزرگى چون شهید بهشتى میبینیم. باید تا آخرین قطره خونى که در بدن داریم از وطن صیانت کنیم و نگذاریم دشمنان، اسلام را از ما بگیرند، باید از روحانیت مبارز پشتیبانى کنیم چون دشمن از روحانیت میترسد. زمانى که اسلام در خطر کفار است باید مرگ را انتخاب کنیم تا خون ما درخت پرقدرت اسلام را قویتر کند تا هیچ ابرقدرتى نتواند کوچکترین لطمهاى به اسلام وارد کند. فکر کردم دیدم تنها شفاى دردم شهادت است فکر کردم دیدم تنها آرزویم شهادت است فکر کردم دیدم تنها راه ملاقات با حسین(ع) و دوستانم شهادت است فکر کردم دیدم تنها دیدن لبخند شهیدان شهادت است. یا رسولالله! ما را از شفاعت خود و خاندانت محروم مکن. خدایا از در رحمتت با من روبرو شو، خدایا گناهانم را بیامرز. خطاب به خانوادهام، نور چشمانم: پدر و مادرم، میدانم چه رنجهایى کشیدید تا من را به این سن برسم، افسوس میخورم که چرا نتوانستم یک میلیونم آن همه زحمت را جبران کنم. خدا میداند که چه چیزهایى از زحمات پدر و مادرم و برادرانم در قلب و ذهن من میگذرد و هنگام آوردن روى کاغذ اشک در چشمانم جارى میشود اى واى بر من که نتوانستم آنها را جبران کنم. خطاب به تنها خواهرم، نور دیدهام، مرا حلال کن و درس اخلاق و اسلامدوستى را به فرزندانت بیاموز. بعد از شهادت من صبر داشته باش، مانند زینب(س) شجاع باش و در شهادتم مادرم را دلدارى بده. خوب درس بخوانید چون اول مبارزه درس و دانش و بینش و اخلاق اسلامى است. پایان پیام/ ۸۹۰۰۱